مدتی قبل مرد جوانی به دادسرای ناحیه 11 تهران رفت و از یک رمال به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد. این مرد به قاضی مکرمی، بازپرس شعبه اول دادسرا گفت: مدتی بود که با همسرم اختلاف داشتم. او اصرار میکرد که باید از هم جدا شویم اما من زندگیام را دوست داشتم و نمیخواستم همسرم را از دست بدهم تا اینکه چند وقت پیش، زمانی که با یکی از دوستانم مشغول درد دل کردن بودم، او مرد رمالی را به من معرفی کرد و گفت که این مرد تحصیلات عالی دارد و میتواند مشکلم راحل کند. دوستم مدعی شد که همسرش مدتی پیش نزد این رمال رفته و با طلسمی که او در اختیارشان قرار داده بود، زندگیشان دگرگون شده است.
شماره مرد رمال را از دوستم گرفتم و با او قرار گذاشتم. وقتی به محل قرار رفتم، مرد شیک پوشی را دیدم که خود را مهندس معرفی کرد. میگفت با نوشتن نسخههای خوشبختی، مشکلات خیلی از زوجها را حل کرده و زندگی آنها شیرینتر شده است. به او گفتم که همسرم اصرار به جدایی دارد و حتی چندین بار هم نزد مشاور رفتیم اما فایدهای نداشت و او حاضر نیست از تصمیمش منصرف شود.
مرد شیک پوش بعد از شنیدن حرفهایم مدعی شد که کلید حل مشکلم در دستان اوست و نسخهای که برایم مینویسد زندگیام را دگرگون میکند. او میگفت که برای حل مشکلم، باید یک قطعه فلزی بخرم و آن را به خانهام ببرم. در این صورت محبت و عشق همسرم بیشتر و اختلافاتمان روز به روز کمتر خواهد شد. من که حرفهایش را باور کرده بودم، برای خرید آن قطعه فلزی مبلغ قابل توجهی به وی پرداختم. نسخه خوشبختی را از او گرفتم و به خانه بردم اما نه تنها رابطه من و همسرم بهتر نشد بلکه ما تا مرز جدایی پیش رفتهایم. آنجا بود که فهمیدم مرد رمال یک کلاهبردار است و تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.
بعد از شکایت این مرد بازپرس مکرمی دستور تحقیقات ویژه در این زمینه را صادر کرد تا اینکه مدتی بعد، پرونده ابعاد تازهای پیدا کرد.
شکایتهای سریالی
درحالیکه بررسیها ادامه داشت، زن جوان دیگری نزد بازپرس مکرمی رفت و به طرح شکایت از مرد رمال پرداخت. وی گفت: من از طریق یکی از دوستانم با مرد رمال آشنا شدم. او مدعی بود که تحصیلکرده و مهندس است. وقتی به او گفتم که با همسرم اختلاف دارم و مشکلاتم در زندگی زیاد است، مدعی شد که با آیینه بینی و فالگیری میتواند مشکلاتم را حل کند. بعد هم در 2 نوبت مبلغ هنگفتی از من دریافت کرد و گفت که در فال و آیینه دیده که زندگی من طلسم شده و احتمالا دشمنانم مرا جادو کردهاند. به همین خاطر از من خواست تا برای شکستن این طلسم به او پول بیشتری بدهم. من هم فریب او را خوردم اما
نه تنها مشکلاتم برطرف نشد بلکه هر چه پس انداز داشتم را از دست دادم.
رمال کم سواد
با افزایش شکایتها، ماموران از یکی از مالباختگان خواستند به بهانه حل مشکلش با مرد رمال تماس بگیرد و با او قرار بگذارد. به این ترتیب وقتی متهم در محل قرار حاضر شد، به دام ماموران افتاد و به اداره پلیس انتقال یافت. درحالیکه وی مدعی بود بیگناه است، ماموران دفترچهای در جیب او کشف کردند که در آن شماره تلفن زنان و دختران زیادی نوشته شده بود. بررسیها نشان میداد که همه این شمارهها متعلق به افرادی است که مرد رمال از آنها کلاهبرداری کرده بود. از سوی دیگر بررسیها نشان داد که مرد رمال نه تنها مهندس و تحصیلکرده نیست بلکه تا مقطع ابتدایی بیشتر درس نخوانده است.
همزمان با بازجویی از این مرد، شاکی دیگری نیز به دادسرا رفت و مدعی شد که متهم به بهانه حل مشکل همسرش، وی را فریب داده و علاوه بر دریافت پول، با فرستادن پیامکهای عاشقانه برای وی مزاحمت ایجاد کرده است. با این شکایتها، متهم به دادسرا انتقال یافت و نزد بازپرس مکرمی اعتراف کرد که به بهانه نوشتن نسخه خوشبختی، فالگیری، آیینهبینی و شکستن طلسم زندگی، دختران و زنان جوان را شناسایی و از آنها کلاهبرداری میکرد. این مرد پس از اعتراف به کلاهبرداری با صدور قرار قانونی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.